اشتباهات رایج در فروش
اشتباهات رایج در افزایش فروش که به جای رشد، موجب کاهش آن میشوند.در این مقاله، به بررسی برخی از باورهای غلط در حوزه فروش میپردازیم که به جای افزایش فروش، موجب کاهش آن میشوند. در متن زیر شش مورد از این اشتباهات رایج مورد تحلیل قرار گرفته و برای هر مورد، سه راهکار اجرایی ارائه شده است.
فراموشی ریشههای موفقیت
عواقب فراموشی ریشهها
فراموشی ریشههای موفقیت میتواند عواقب زیر را برای کسبوکار به همراه داشته باشد:
- کاهش رضایت مشتری: با تمرکز بر اعداد و ارقام و فراموشی نیازهای واقعی مشتریان، کسبوکار ممکن است از نیازهای آنها دور شود و رضایت آنها را کاهش دهد.
- افزایش گردش کارکنان: زمانی که کارکنان احساس کنند که ارزشهای کسبوکار تغییر کرده یا به آنها توجه نمیشود، ممکن است انگیزهشان را از دست بدهند و کسبوکار را ترک کنند.
- کاهش نوآوری: با تمرکز بر حفظ وضعیت موجود و ترس از تغییر، کسبوکار ممکن است توانایی خود را در نوآوری و ارائه محصولات و خدمات جدید از دست بدهد.
- تضعیف فرهنگ سازمانی: فراموشی ارزشهای اصلی کسبوکار میتواند به ایجاد یک فرهنگ سازمانی سمی و منفی منجر شود.
- کاهش مزیت رقابتی: با از دست دادن مزیتهای رقابتی اولیه، کسبوکار ممکن است در برابر رقبا آسیبپذیر شود.
چگونه از فراموشی ریشهها جلوگیری کنیم؟
عدم شفافیت در روابط تجاری
عدم شفافیت چیست؟
عدم شفافیت به معنای پنهانکاری، مبهم بودن یا ناقص بودن اطلاعات مرتبط با یک معامله است. این عدم شفافیت میتواند در مورد محصولات، خدمات، قیمتها، شرایط قرارداد، یا هرگونه اطلاعات دیگری که بر تصمیمگیری طرفین تأثیر میگذارد، وجود داشته باشد.
دلایل عدم شفافیت
دلایل مختلفی برای عدم شفافیت در روابط تجاری وجود دارد، از جمله:
- ترس از رقابت: برخی از کسبوکارها اطلاعات حساس خود را پنهان میکنند تا از رقبا محافظت کنند.
- عدم اعتماد: اگر طرفین یک معامله به یکدیگر اعتماد نداشته باشند، ممکن است اطلاعات را به طور کامل افشا نکنند.
- پیچیدگی معاملات: در برخی از معاملات پیچیده، ارائه تمام اطلاعات به صورت شفاف ممکن است دشوار باشد.
- فشار برای رسیدن به نتیجه سریع: در برخی موارد، فشار برای بستن قرارداد ممکن است باعث شود که برخی از اطلاعات نادیده گرفته شوند.
عواقب عدم شفافیت
عدم شفافیت میتواند عواقب جدی برای کسبوکارها داشته باشد، از جمله:
- کاهش اعتماد: عدم شفافیت اعتماد بین طرفین معامله را از بین میبرد و ایجاد روابط طولانیمدت را دشوار میکند.
- خسارات مالی: عدم شفافیت میتواند منجر به اختلافات، دعاوی حقوقی و خسارات مالی شود.
- آسیب به برند: عدم شفافیت میتواند به اعتبار و برند کسبوکار آسیب جدی وارد کند.
- کاهش انگیزه کارکنان: اگر کارکنان احساس کنند که در کسبوکارشان شفافیت وجود ندارد، ممکن است انگیزهشان را از دست بدهند.
راهکارهای افزایش شفافیت
- راهکار اول: تعریف دقیق و شفاف شرایط همکاری، پورسانت و نحوه پرداختها.راهکار دوم: ایجاد سیستمهای گزارشدهی شفاف برای اطلاعرسانی به همه طرفین.راهکار سوم: جلب نظر و مشارکت همکاران در تصمیمگیریهای مهم.
تاکید بر زرنگبازی به جای صداقت
در دنیای پررقابت کسبوکار، گاهی اوقات وسوسه میشویم تا برای پیشی گرفتن از رقبا، از روشهای کوتاهمدت و زرنگبازی استفاده کنیم. اما این رویکرد نه تنها پایدار نیست، بلکه میتواند به اعتبار و موفقیت بلندمدت کسبوکار آسیب جدی وارد کند.
چرا تاکید بر زرنگبازی اشتباه است؟
- عدم اعتماد: مشتریان، شرکا و کارکنان به کسبوکاری که بر اساس زرنگبازی فعالیت میکند، اعتماد نمیکنند. این عدم اعتماد به مرور زمان منجر به کاهش فروش، افزایش هزینههای بازاریابی و از دست دادن مشتریان وفادار میشود.
- پایداری کوتاهمدت: موفقیتهای حاصل از زرنگبازی معمولا کوتاهمدت هستند. با افشای این روشها، اعتبار کسبوکار خدشهدار شده و مشتریان به سمت رقبا میروند.
- آسیب به برند: برند یک دارایی ارزشمند برای هر کسبوکاری است. استفاده از روشهای زرنگبازی میتواند به شدت به برند آسیب رسانده و آن را تخریب کند.
- ایجاد محیط کار سمی: تاکید بر زرنگبازی میتواند منجر به ایجاد یک محیط کار سمی شود که در آن رقابت ناسالم و عدم اعتماد بین کارکنان حاکم است.
- نقض قوانین و مقررات: برخی از روشهای زرنگبازی ممکن است خلاف قوانین و مقررات باشد و به دنبال آن، کسبوکار با مشکلات حقوقی مواجه شود.
اهمیت صداقت در کسبوکار
صداقت در کسبوکار، پایه و اساس اعتماد، وفاداری و موفقیت پایدار است. یک کسبکار صادق:
- اعتماد مشتریان را جلب میکند: مشتریان به کسبکارهایی که صادق هستند، اعتماد بیشتری دارند و تمایل بیشتری به خرید از آنها دارند.
- روابط قوی با شرکا ایجاد میکند: شرکا به کسبوکارهایی که صادق هستند، اعتماد کرده و همکاری طولانیمدتی با آنها برقرار میکنند.
- محیط کار مثبت ایجاد میکند: صداقت و شفافیت در محیط کار، موجب افزایش انگیزه و رضایت کارکنان میشود.
- به برند ارزش میبخشد: یک برند صادق، ارزش و اعتبار بیشتری در بازار دارد.
چگونه میتوانیم بر صداقت در کسبوکار تاکید کنیم؟
- راهکار اول: جایگزینی رقابت سالم با رقابت ناسالم.راهکار دوم: تمرکز بر ایجاد روابط بلندمدت مبتنی بر اعتماد.راهکار سوم: کمک به تامین منافع طرفهای مقابل به عنوان راهی برای تامین منافع خود.
دنبال کردن سودهای نامتعارف
به معنای تلاش برای کسب سود از راههای غیرقانونی، غیر اخلاقی یا غیر پایدار است. این رویکرد در ظاهر ممکن است جذاب و سریع به نظر برسد، اما در بلندمدت عواقب بسیار جدی برای کسبوکار و جامعه دارد.
چرا کسبوکارها به دنبال سودهای نامتعارف میروند؟
دلایل مختلفی باعث میشود که برخی از کسبوکارها به دنبال سودهای نامتعارف بروند:
- فشار برای رشد سریع: در دنیای رقابتی امروز، فشار برای رشد سریع و کسب سودهای کلان بسیار زیاد است. برخی از کسبوکارها برای رسیدن به این هدف، از روشهای کوتاهمدت و غیر اخلاقی استفاده میکنند.
- کاهش هزینهها: برای افزایش سود، برخی کسبوکارها ممکن است از روشهایی مانند کاهش کیفیت محصولات، اجتناب از پرداخت مالیات یا بهرهبرداری از کارگران استفاده کنند.
- جبران زیانهای گذشته: کسبوکارهایی که با مشکلات مالی مواجه هستند، ممکن است برای جبران زیانهای خود به دنبال راههای سریع و نامتعارف باشند.
- عدم آگاهی از عواقب: برخی از افراد ممکن است از عواقب بلندمدت دنبال کردن سودهای نامتعارف آگاه نباشند.
عواقب دنبال کردن سودهای نامتعارف
- خسارت به اعتبار: یکی از مهمترین عواقب دنبال کردن سودهای نامتعارف، آسیب دیدن اعتبار کسبوکار است. هنگامی که یک کسبوکار به دلیل رفتارهای غیر اخلاقی شناخته شود، مشتریان، سرمایهگذاران و شرکای تجاری از آن رویگردان میشوند.
- مشکلات قانونی: بسیاری از روشهای کسب سود نامتعارف، خلاف قانون هستند و ممکن است منجر به پیگرد قانونی و مجازاتهای سنگین شوند.
- کاهش انگیزه کارکنان: کارکنانی که در محیطی کار میکنند که در آن اخلاق حرفهای رعایت نمیشود، احساس سرخوردگی و بیانگیزگی میکنند.
- آسیب به جامعه: برخی از روشهای کسب سود نامتعارف، مانند آلودگی محیط زیست یا بهرهکشی از کارگران، به جامعه آسیب میرسانند.
راهکارهای جلوگیری از دنبال کردن سودهای نامتعارف
پیگیری مشتری برای اطمینان از رضایت و حفظ ارتباط با آنها بسیار مهم است. اما، زمانی که این پیگیریها بیش از حد و آزاردهنده شوند، میتوانند نتیجه معکوس داشته باشند و به جای جذب مشتری، او را از خود برانند.
چرا پیگیری بیش از حد مضر است؟
- احساس مزاحمت: بیش از حد تماس گرفتن، ارسال ایمیل یا پیامک، مشتری را احساس میکند که به او احترام گذاشته نمیشود و حریم شخصیاش نقض شده است.
- کاهش اعتماد: پیگیریهای مکرر و بیجا، اعتماد مشتری را به کسبوکار کاهش میدهد. آنها ممکن است فکر کنند که شما بیشتر به فروش فکر میکنید تا رفع نیازهای آنها.
- ایجاد تصویر منفی از برند: پیگیریهای آزاردهنده، تصویری منفی از برند شما در ذهن مشتری ایجاد میکند. آنها ممکن است به دوستان و آشنایان خود درباره تجربه بدشان با شما بگویند.
- کاهش نرخ تبدیل: به جای ترغیب مشتری به خرید، پیگیریهای بیش از حد ممکن است او را از تصمیمگیری منصرف کند.
نشانههای پیگیری بیش از حد:
- تکرار تماسها و پیامها در مدت زمان کوتاه: تماسهای مکرر در یک روز یا ارسال چندین ایمیل در یک ساعت، نشان از پیگیری بیش از حد است.
- عدم توجه به پاسخهای مشتری: اگر مشتری به تماسها یا ایمیلهای شما پاسخ نداد، باید به این سیگنال احترام بگذارید و پیگیری را متوقف کنید.
- عدم شخصیسازی پیامها: ارسال پیامهای تکراری و عمومی به همه مشتریان نشان میدهد که شما به آنها به عنوان یک فرد نگاه نمیکنید.
- فشار برای تصمیمگیری سریع: ایجاد حس فوریت و اجبار برای خرید، میتواند مشتری را تحت فشار قرار داده و او را از تصمیمگیری منطقی باز دارد.
چگونه یک پیگیری موثر داشته باشیم؟
کوتاه آمدن در مقابل مشتریان
کوتاه آمدن در مقابل مشتریان به معنای پذیرفتن تمام خواستههای مشتری، حتی اگر به ضرر کسبوکار باشد، است. این رویکرد در نگاه اول ممکن است به عنوان راهی برای جلب رضایت مشتری و حفظ او به نظر برسد، اما در بلندمدت میتواند عواقب جدی برای کسبوکار داشته باشد.
چرا کوتاه آمدن در مقابل مشتریان همیشه ایده خوبی نیست؟
- ایجاد انتظارات غیرواقعی: اگر به همه خواستههای مشتریان پاسخ مثبت داده شود، این پیام را به آنها منتقل میکند که همیشه میتوانند از کسبوکار شما انتظار هر چیزی را داشته باشند. این امر میتواند منجر به افزایش انتظارات مشتریان و نارضایتی آنها در آینده شود.
- کاهش سودآوری: پذیرفتن خواستههای غیر منطقی مشتریان میتواند به کاهش سودآوری کسبوکار منجر شود. به عنوان مثال، ارائه تخفیفات بیش از حد یا انجام کارهای اضافی بدون دریافت هزینه، میتواند بر حاشیه سود تأثیر منفی بگذارد.
- تضعیف روابط با سایر مشتریان: اگر برخی از مشتریان به دلیل کوتاه آمدن شما نسبت به سایر مشتریان احساس تبعیض کنند، ممکن است روابط شما با آنها نیز دچار مشکل شود.
- کاهش انگیزه کارکنان: اگر کارکنان مجبور باشند دائماً خواستههای غیرمنطقی مشتریان را برآورده کنند، ممکن است انگیزه و رضایت شغلی آنها کاهش یابد.
چه زمانی باید کوتاه آمد؟
اگرچه کوتاه آمدن در مقابل مشتریان همیشه ایده خوبی نیست، اما در برخی موارد خاص ممکن است لازم باشد. به عنوان مثال، اگر یک مشتری از محصول یا خدمات شما ناراضی باشد و شما مسئول این نارضایتی باشید، ممکن است لازم باشد برای جلب رضایت او قدمهایی بردارید.
چه زمانی نباید کوتاه آمد؟
در موارد زیر نباید در مقابل مشتری کوتاه آمد:
- وقتی خواسته مشتری غیر منطقی است: اگر خواسته مشتری غیر منطقی، غیرقانونی یا خارج از تواناییهای کسبوکار شما باشد، نباید به آن تن دهید.
- وقتی کوتاه آمدن به ضرر سایر مشتریان است: اگر کوتاه آمدن در مقابل یک مشتری به ضرر سایر مشتریان تمام شود، نباید این کار را انجام دهید.
- وقتی کوتاه آمدن به اعتبار کسبوکار آسیب میزند: اگر کوتاه آمدن در مقابل مشتری به اعتبار و برند کسبوکار شما آسیب میزند، نباید این کار را انجام دهید.
راهکارهای بهتر برای مدیریت مشتریان